سفارش تبلیغ
صبا ویژن

383

امروز ارائه پیشرفت کار داشتم، که جز خودم همه از عملکردم راضی بودن. باید این کار حاشیه ای که برای خودم درست کردم، رو زودتر تموم کنم و برم سر اصل قضیه پایان نامه. اول تیر شروع کردم به این کار قرار بود که آخر شهریور تموم شه که هنوز نشده!!! اگه پیش بینی هام در مورد اصل کارم هم، همین طور پیش بره فک کنم که دو، سه سالی از درسم مونده!! خلاصه ذهنم مشوش بود. نه حوصله تمیز کردن اتاقم رو دارم نه حتی مرتب کردن کارهام و برنامه ریزی برای ادامه مسیر و ... 

دیدم حوصله هیچ کاری رو ندارم، ذهنم رو هل دادن به سمت  آسمون.

صورت فلکی جبار یا شکارچی از معروف ترین صورت های فلکی آسمانه. حتی تو آسمان غبار گرفته و آلوده تهران هم میشه به راحتی پیداش کرد. صورت فلکی بسیار زیباییه و ستاره های پر نوری داره ... به علاوه تا حدودی واقعا شبیه شکارچیه و همین دوست داشتنی اش میکنه. این صورت فلکی دارای سحابی معروفی به همین نام هم هست. در تصویر زیر بالای جبار، صورت فلکی ثور (گاو) دیده میشه (اون هفت بزرگی که می بینید در واقع شاخ گاوه). منظور از M45 هم خوشه پروینه که یه خوشه ستاره ای بازه قدیم بهش هفت خواهران هم می گفتند.


385 مقاله

همانطور که مستحضرید مدتی است بنده مشغول نوشتن مقاله ام هستم. با توجه به تجربیات قبلی می دونستم که موقع نوشتن باید اول از محتوای اصلی کار شروع کرد و تا حالا دو بخش اصلی رو نوشتم. کارهای تحلیلی ام هم تمام شده و تقریبا نتایج کارم مشخصه. طبق اصول باید نتیجه گیری و خلاصه مقاله رو آخر از همه نوشت. بنابراین الان یه هفته اس رفتم سراغ نوشتن مقدمه. در این مدت دو تا اتفاق جالب برام افتاده:

1- چیزی که اصولا باید تو نتیجه گیری بگم، همه اش در فاز مقدمه بر زبانم جاری میشه و من یادم می افته که الان نباید این رو بگم و باید این رو نگه دارم برای قسمت جمع بندی و نتیجه گیری!

2- وقتی فایل word جلومه، احساس می کنم باید پرینت بگیرم تا بتونم به متن مسلط شوم و اصلاح و تکمیل اش کنم. هم چین که پرینت می گیرم و یه دل سیر مطلبی که تا حالا نوشتم رو می بینم، می رم سراغ word و دوباره توش تایپ می کنم!

خیلی گیج شدم.هیپنوتیزم

در مورد کار هم اینکه این روزها اتفاقات ناخوشایندی رو شاهد بودم. برین تو مایه های حق کشی و دزدی علمی و سو استفاده از کارهای شما و ... فعلا وقت اینکه به این تیپ کارها، برسم ندارم. هرچند آرزده شدم. 


388 خواب آشفته نفت

گفته بودم که مشغول خواندن "خواب آشفته نفت" هستم. جلد اول، به ابتدای فصل 4 رسیدم. به تعدادی از موارد جالب اینجا اشاره می کنم.

1- امتیاز نامه دارسی در سال 1901 میلادی (1280 هجری شمسی صد و ده سال) از طرف مظفرالدین شاه به ویلیام ناکس بریتانیایی اعطا شد. 

2- رضا شاه با تکیه به احساسات وطن پرستانه، این امتیاز نامه را لغو کرد. اما بعد به دلیل ترس از دست دادن قدرت و تحت فشار انگلیس، عوامل خود را تحت فشار گذاشت تا قرارداد جدیدی (قرارداد 1933) را با کمپانی انگلیسی امضا کنند. بعد ها (1325) در زمان حکومت محمد رضا، تقی زاده با بیان تحت فشار بودن عوامل از طرف رضا شاه برای پذیرش امتیازات و نابرابری قرارداد، از نظر اخلاقی آن را زیر سوال برد و از اینجا مسئله نفت بالا گرفت و ...

3- هم زمان با پایان چنگ جهانی دوم، شوروی خواستار امتیاز نفت شمال بود. به همین دلیل هم نیروهای خود را از آذربایجان خارج نکرد (مسئله حزب دموکرات آذربایجان و دولت پیشه وری). شاه جوان از اعطای امتیاز اکراه داشت و در نهایت مجلس قانونی را تصویت کرد که اعطای امتیاز نفت را به هیچ کشوری مجاز نمی دانست. به دولت انگلیس به طور خصوصی اطمینان داده شده بود که قرارداد نفت جنوب به قوت خود باقی است و قانون جدید صرفا برای توزان قدرت و اجتناب از اعطای امتیاز به شوروی تصویب شده است!

4- در حالی که طرف ایرانی آرام آرام داشت از خواب چندین ساله بیدار می شد و خواستار بازنگری جدی در قرارداد 1933 بود، دولت انگلیس به نیت استحکام بخشیدن به قرارداد 1933 وارد مذاکرات شد. مذاکرات گلشاییان(وزیر دارایی ایران) و گس( نماینده کمپانی) به قرارداد گس-گلشاییان منجر شد که دارای اصلاحات جزئی بود (مثلا در میزان پرداخت سالیانه به ایران ) و برای تصویب به مجلس 15 شورا ارسال شد. 

5- دولت انگلیس در حالی حق امتیاز 50- 50 را نمی پذیرفت که این فرمول در ونزوئلا و عراق در حال اجرا بود و هم زمان آمریکا هم در حال انعقاد قرارداد جدیدی به همین شیوه با دولت عربستان بود. 

 6- پس از ترور رزم آرا و در حالی که هر لحظه بیم انحلال مجلس می رفت، به کوشش دکتر مصدق، قانون ملی شدن صنعت نفت ابتدا در کمسیون نفت و بعد در صحن مجلس 16 شورا تصویب شد. تاریخ 29 اسفند 1329 که به روز ملی شدن صنعت نفت مشهور است، مربوط می شود به تاریخ تصویت این قانون در مجلس سنا.

جزئیات بسیار جذاب و شیرین مربوط به نحوه تکامل ادعاهای ایران پیرامون مسئله نفت و لجاجت و زیاده خواهی دولت انگلیس؛ دوران پر التهاب آن روزگار ایران در زمان تصدی شاه جوان و بی تجربه و انواع تخست وزیرانی که عمر صدارت هریک به چندین ماه هم نمی رسید را بهتر است خودتان، از زبان شیوا و شیرین دکتر موحد بخوانید.

پینوشت1: این روزها سرم شلوغ است. بیشتر ذهنی. مقاله از یه طرف به جاهای آخرش رسیده و امید است تا آخر این ماه نهایی شود. تا بتوانم کار جدید را شروع کنم.  چند تا کار ریز و درشت کاری دارم که از روتین همیشه خارج شده اند و برای رتق و فتق شان باید وقت بگذارم ...

پینوشت 2: کتاب اول زبان آلمانی تمام شد. یک سال شد. از دو هفته دیگر کتاب دوم شروع می شود. ان شا الله بتوانم این را به جایی برسانم ... 

پینوشت 3: خدایا بابت همه نعمت هایی که به ما دادی شکر .. این روزها بیشتر قدر سلامتی ام را می دانم ... خدا به همه بیماران هم زودتر شفا اعطا بنما

پینوشت 4: دوستی از دوران دبیرستان ام را قرار است این سه شنبه بعد از سال ها ببینم. هماهنگی این قرار 4 ماه زمان برده!

 پینوشت 5: هفته معلم کلاس زبانم یادم داد که چطور از این دستگاه پارکومتر چطور استفاده کنم. من هم خیلی ازش ممنون شدم. چون هر جریمه 20 تومنه!.اینجا هم اومده می تونید بخونید و یاد بگیرید. پرداخت هزینه با کارتهای بلیط مترو. هم طرح خوبیه هم حس خوبی بهم داد که تونستم ازش استفاده کنم!

پینوشت آخر: اتفاقات این روزهای ترکیه هم جالب است. معتقدم هرچه به توسعه دموکراسی در همسایه های ما کمک کند، تاثیر مثبت اش را بر ما هم خواهد گذاشت. در این بابت همه چیز را به فال نیک می توان گرفت.  


390 نقطه و پرگار

آسوده بر کنار چو پرگار می شدم              دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت

  

چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار           هر که در دایره گردش ایام افتاد

  

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم            لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی


نک بیتی ...



هر کس ببیند حال من، داند که هجران دیده ام

آری خرابـی ظاهـر اسـت آنـجـا که طوفان بگذرد






هر چه میخواهم غمت را در دلم پنهان کنم

سیـنـه میگوید که من تنگ آمدم ،
فریاد کن



هرشب از محنت هجران تو می میرم و پس

می کند باد سحر زنده به بوی تو مرا





هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای

من در میان جمع و دلم جای دیگر است